نیروی انسانی نخبه؛ حلقه واصل مزیتهای بومی به نیازها و چالشهای توسعهای
یک کشور برای رسیدن به نقطۀ مطلوب از نظر اقتصادی، نیاز به یک برنامه جامع و دقیق دارد که در آن از یک سویی نیازها و مشکلات به صورت شفاف و بدون اغماض ذکر شده باشند و از سوی دیگر، داشتهها و ظرفیتهای کشور بدون خودبزرگبینی و یا خودکمبینی شناسایی و احصاء شده باشند و در نهایت ارتباط هدفمند و منطقی بین این دو را در بر بگیرد.
به گرارش پایگاه خبری رخداد اقتصادی؛ تمرکز روی داشتهها را باید اولین گام برای رسیدن به توسعه اقتصادی دانست بطوریکه میتوان ادعا کرد هیچ کشوری بدون شناخت و آگاهی از داشتههای بومی و سرزمینی و بدون آمایش سرزمین و اولویتبندی نیازها و چالشهای خود، هرگز نتوانسته به توسعه برسد. به عبارت بهتر، یک کشور برای رسیدن به نقطۀ مطلوب از نظر اقتصادی، نیاز به یک برنامه جامع و دقیق دارد که در آن از یک سویی نیازها و مشکلات به صورت شفاف و بدون اغماض ذکر شده باشند و از سوی دیگر، داشتهها و ظرفیتهای کشور بدون خودبزرگبینی و یا خودکمبینی شناسایی و احصاء شده باشند و در نهایت ارتباط هدفمند و منطقی بین این دو را در بر بگیرد.
در چنین برنامهای میتوان به وضوح به نقش نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل رشد و توسعه پی برد و دانست که بدون حضور فعال و مؤثر نخبگان و متخصصان بومی، عملاً وجود هیچ مزیت و اندوختهای نمیتواند ضامن توسعه باشد بلکه حتی ممکن است دلیل بدرفتاری اقتصادی و یا حتی توهم سرمایهداری شود. در واقع، اغلب کشورهای جهان سوم، جوامعی هستند که برخورداری از یک مزیت بومی را ثروت لایتناهی دانسته و با اقدام به خامفروشی و بدون توجه به ارزشافزوده، به درآمدهای بالا اما مقطعی رسیدهاند که همین درآمدها سبب توهم سرمایهداری شده است؛ بدون آنکه مسئولان آن کشورها بدانند به ازای دریافت مبالغی ناچیز و رسیدن به اهداف کوتاهمدت اقتصادی، چوب حراج را به دارایی یک ملت زدهاند.
در این بین، کشورهای توسعهیافته با تزریق تفکر و ایده نخبگان و دانشگاهیان و نگاه ارزشمحور به مزیتهای بومی، از کمترین داشتهای، بیشترین سود را میبرند و تقریباً هیچ یک از منابع و معادن خود و ظرفیتهای طبیعی خود را قبل از ارزشافزوده به بازار عرضه نمیکنند.
در این کشورها، نیروی انسانی حلقه واسط بین داشتههای سرزمینی و مشکلات و چالشهای توسعهای است؛ به همین دلیل از همان ابتدا ریلگذاری به شکلی است که ظرفیتهای بومی برای رفع مشکلات و تسریع روند توسعهای، در اختیار نیروی انسانی نخبه و کارآزموده قرار بگیرد؛ نیروی انسانی که پیشتر برای این نقشآفرینی در دانشگاه و صنعت تربیت شده و آموزشها و مهارتهای لازم را فراگرفته است؛ این یعنی، نظام آموزشی کشورهای توسعهیافته دقیقاً میداند چرا و چگونه باید نیروی انسانی نخبه را تربیت کند که در نهایت این نیروی تربیتشده با قرارگیری در چرخه خدمترسانی به جامعه و حس مسئولیتپذیری اجتماعی، بتواند رکن مقاوم توسعه باشد.
دکتر سید حسین آقا سید مرتضی
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ایران
با سلام واحترام
مثل همیشه مطالب به روز ونکاتی که قطعا اگر مورد توجه قرار بگیرد باعث برون رفت از وضع موجود وپیشرفت ایران عزیز خواهد.
به امید ایران اباد