اصغر دادبه:

اگر زبان و خط خراب شود، فکر از بین می‌رود

استاد فلسفه اسلامی و ادبیات گفت: امروز روش زندگی را گم کرده ایم و معتقدم اگر زبان و خط خراب شود، فکر از بین خواهد رفت.

به گزارش پایگاه خبری رخداد اقتصادی  به نقل از روابط عمومی کمیسیون ملی یونسکو_ایران، سومین شب از نت‌گپ‌های یونسکویی شامگاه چهارشنبه سوم اردیبهشت در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو_ ایران به طور زنده با حضور اصغر دادبه و اجرای عبدالمهدی مستکین برگزار شد.

دادبه در این برنامه گفت: همه عاشق سعدی هستند آنهایی که این موضوع را انکار می‌کنند مطمئن باشید آثار او را نخوانده‌اند. می دانیم که شرایط اجتماعی از ابزارهای پدیدآورنده هنر و فلسفه، است به طوری که سقراط در بحران انسانیت قرار گرفت بنابراین از ایام دیرینه بحث بر سر این بوده که انسان را دریابیم.

وی با بیان اینکه مردم ما با اهریمن بیگانه نیستند، در آن ایام هجوم مغول و حالا هم حمله کرونا را دیده اند، درباره توجه سعدی به انسانیت گفت: سعدی به انسانیت توجه کرد و به این موضوع فکر کردکه وقت این نیست که درباره نجوم بگوید بلکه باید از انسانیت شعر و سخن بگوید. استاد ادبیات و فلسفه اسلامی تصریح کرد: باید بگویم پای مغول به شیراز نرسید ولی در خراسان خون ریزی های بسیاری کرد که باعث شد مردم شهرهای دیگر به لحاظ روانی دچار مشکل شوند این نشان می‌دهد که همواره مسأله انسانیت وجود داشته است.

دادبه توضیح داد: سعدی به این موضوع توجه داشت که باید نقد از بالا به پایین و از پایین به بالا داشته باشد یعنی هم مردم و هم سیستم حاکم را مورد انتقاد قرار بدهد و اصلاح کند یعنی به نقد قدرت پرداخت و تلاش کرد به افراد در رفتارهایشان تذکر بدهد. البته او معتقد بود که شادی لازمه زندگی افراد است تا جایی که یکی از آرمان‌شهرهای او برآوردن نیاز عاطفی انسان‌ها بود که شادی هم جزوی از آن بود. از همین رو در آن دوران نقشی را که موسیقی باید ایفا می‌کرد به دلیل دینی بودن جامعه، شعر ایفا می‌کرد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگر از صحبت هایش اظهار کرد: ما این روزها یک اخلاق بد پیدا کرده ایم و مدام به یکدیگر می گوییم «این مشکل توست» فکر می کنیم غربی ها با یکدیگر اینگونه رفتار می‌کنند و ما این موضوع را از آنها یاد گرفته ایم. ضمن اینکه فکر می کنیم آن ور آبی ها ولنگاری می‌کنند اما سوال من این است که اگر چنین بود آنها در این سطح پیشرفت می‌کردند؟ یا در نمونه وطنی فکر می کنیم حافظ مدام شراب می‌خورده است اما اگر اینطور بود او حافظ می‌شد و به این شهرت در شعر می رسید؟

وی مطرح کرد: ما از فرهنگ خودمان غافل شده ایم برای مثال می بینیم که برخی در هر جمله‌ای که بیان می‌کنند یک کلمه انگلیسی به کار می‌برند در حالی که اگر به آنها بگویید دو جمله انگلیسی صحبت کنند، نمی توانند. باید بگویم اگر ما این زبان را از دست بدهیم، بیچاره ایم، این وحشتناک است چون اگر خط و زبان خراب شود، فکر خراب می‌شود.

دادبه بیان کرد: همانطور که گفتم توجه سعدی به انسانیت بود بنابراین اگر ما در این بحران به مسأله انسان بی توجه باشیم باخته ایم از همین رو باید حکومت و مردم به هم کمک کنند. اصلا انسان‌گرایی بخشی از مکتبی است که سعدی بنا نهاده است.

این استاد ادبیات توضیح داد: خراسان در آن روزگاران مرکز فرهنگی، اداری و نظامی ما بود و در حمله مغول به دلیل بی تدبیری حکمرانان این مرکز فرهنگی از بین رفت. در آن زمان خراسان قلب ایران بود اما با فروپاشی خراسان عده‌ای از بین رفتند، عده‌ای مهاجرت کردند و عده‌ای به فارس به عنوان یک محل امن رفتند. به همین نحو مرکز فرهنگی از خراسان به شیراز منتقل شد. در این زمان دو مکتب ایجاد شد که یکی مکتب ادبی و دیگری مکتب فلسفی بود که مکتب ادبی توسط سعدی بنیان گذاشته شد. درواقع دیگر این مرکز سکان‌دار ادب و فرهنگ ما شد که محصول نهایی این مرکز، حافظ است.

وی در بخش دیگر از صحبت‌هایش گفت: عده‌ای گمان می‌کنند چون شعر سعدی و رودکی را می‌فهمند، زبان ما دیگر چیزی برای ارایه ندارد اما ما چرا خودمان را فریب می‌دهیم؟ چه کسی به طور کامل زبان آنها را می فهمد؟ باید به این توجه داشته باشیم که یک زبان ممکن است در دوره‌ای به کمال برسد و سعدی این زبان را به کمال رساند بنابراین فهمی که ما از آثار او صحبت می کنیم فهم عمومی نیست بلکه تنها تعدادی اهل فن متوجه آثار او می‌شوند.
دادبه با بیان اینکه حافظ غزل را مستقل کرد، توضیح داد: مایه های هرآنچه که شاعران بعد تا حافظ دارند، در شعر سعدی دیده می‌شود. بگذارید یک مثال بزنم، ارسطو شاگرد افلاطون بود و هرچند در جاهایی اختلاف عقیده داشتند اما او شاگرد آن فیلسوف بزرگ بود. در شعر هم حافظ شاگرد سعدی است البته این شاگرد بودن به معنی بد نیست برای مثال ارسطو که از مردان بزرگ است، شاگرد افلاطون است و هر دو بزرگ هستند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: ما باید به اقیانوس شعر سعدی و حافظ تشنه تر شویم، سعدی خداوندگار «چگونه گفتن» است درواقع او به جنگ «چگونه گفتن» رفته و موفق هم شده است.

دادبه عنوان کرد: سبکی که سعدی بنیان گذاشت با خواجو به اوج رسید ولی حافظ آن را به آنجایی که باید می‌رسید، رساند.

وی در پایان با اشاره به لزوم آموزش گفت: ما باید بحث آموزش را جدی بگیریم. اگر از کودکی موضوعات و اشعار را به کودکان یاد بدهیم آنها به سرعت یاد می‌گیرند.‌ باید بگویم درد این نیست که ما وزن را از دست داده‌ایم درد این است که ما روش زندگی را گم کرده‌ایم.

پایان بخش این برنامه سنتورنوازی محسن حسینی آهنگساز و نوازنده کشور بود.

انتهای پیام/

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.