آیا سلیقه ایرانیان برای انتخاب خودرو در مسیر تازه‌ای قرار خواهد گرفت؟/ فصل تغییر در راه است

روزبه خندان

خودرو کالای عجیبی است. محصولی است که با تمام کالاهای مصرفی دیگر تفاوت دارد. این وسیله پرطرفدار که زندگی بشر را از ابتدای قرن بیستم به این سو دست‌خوش تغییرات گسترده قرار داده، گویی یک فرهنگ و سبک زندگی را نیز در انواع خود نمایندگی می‌کند، تاجایی‌که با ورود به هر کشوری اعم از توسعه‌یافته، در حال توسعه یا فقیر و درگیر جنگ، از روی خودروهای پرتعداد می‌توان تا حدودی درباره سبک زندگی و تاثیرپذیری صنعت و مردم آن کشور از سایر ممالک اطلاعاتی به‌دست آورد. حتی رنگ غالب خودروها نیز می‌تواند نشان‌گر حقایق جالبی درباره نگاه مردم یک کشور باشد. اتومبیل‌ها در بعضی کشورها خود را با ساختار شهرها و خیابان‌ها وفق می‌دهند و در برخی دیگر با فرهنگ زندگی و اقتصاد مردم آن سرزمین. اما سلیقه ایرانی‌ها برای خرید خودرو چگونه است؟ در کشور ما چه پارامترهایی برای خرید خودرو تعیین‌کننده هستند و آیا این سلیقه طی سال‌های اخیر تغییراتی به خود دیده؟

از هاچ‌بک تا اس‌یووی

زمانی در ایران بیش‌تر خودروهای سدان بزرگ طرفدار داشتند اما با گذر زمان و توسعه شهرنشینی خودروهای جمع‌وجور اروپایی و ژاپنی نیز مورد اقبال واقع شدند. این روند تا جایی پیش رفت که هاچ‌بک‌ها طی سال‌های بعد فرمانروایان بازار شدند و پس از آنها سدان‌های کامپکت در رتبه دوم قرار گرفتند. در این میان شاسی‌بلندها نیز حاضر بودند اما قیمت بالا و تنوع اندک عملا آنها را در حاشیه بازار قرار داده بود. در اواسط دهه 70 با ممنوعیت واردات خودرو تنوع بازار به چند مدل محدود شد، محدودیتی که سبب شد سدان‌های کلاس سی به محبوب‌ترین کلاس در بازار بدل شوند و خودرودوستان برای تمایز دست به به‌اصطلاح اسپرت کردن خودرویشان بزنند و با تعویض رینگ و لاستیک‌های استاندارد با انواع پهن‌تر و بزرگ‌تر، تعویض چراغ‌ها با نمونه‌های اسپرت و نصب سیستم‌های صوتی حرفه‌ای خودروهایشان را متمایز کنند. پس از آن نیز عده‌ای با نصب پیشرانه‌های استوک فورد و مزدا روی هاچ‌بک‌های ارزان و کوچک؛ خودشان تنوع را پدید آوردند و خودروهایی شخصی‌سازی‌شده‌تر ساختند. البته کمی بعدتر بار دیگر بازار داخلی شاهد عرضه تک مدل‌های پیکاپ و شاسی‌بلند نیز بود ولی هم‌چنان سدان‌های کلاس سی حکم می‌راندند. این داستان تا اوایل دهه 80 ادامه داشت اما زمانی‌که واردات آغاز شد، سلیقه مصرف‌کننده ایرانی نیز تغییر کرد. ایرانی‌های علاقه‌مند به خودرو طی آن دوران به‌واسطه خودروهای کره‌ای و ژاپنی علاقه‌مند به سدان‌های یک سگمنت بالاتر یعنی سگمنت دی شدند. هم‌چنان بدنه اصلی بازار به علت قیمت بالای وارداتی‌ها در اختیار خودروهای داخلی بود اما سلیقه مردم ایران تغییر کرده و بیش‌تر متمایل به این خودروها شده بود. حال مانند گذشته عده‌ای توان خرید آنها را داشتند و عده‌ دیگر سودای افزایش پس‌انداز یا خرید قسطی این سدان‌های نسبتا بزرگ را در سر می‌پروراندند. اما در همان دوران نیز اتفاقات جدیدی افتاد. کراس‌اوورهای کره‌ای عملا مفهوم خودروهای شاسی‌بلند را در نظر ایرانیان تغییر دادند. در حقیقت ماشین‌هایی وارد بازار شدند که ظاهرا یک شاسی‌بلند بودند و در باطن عملکردی فراتر از یک سدان نداشتند. قیمت این خودروها به نسبت شاسی‌بلندهای ژاپنی با قابلیت‌های آفرود مناسب پایین‌تر بود و همین موضوع آنها را در دسترس گروه بزرگ‌تری از مصرف‌کنندگان قرار می‌داد.

وقتی دهه 80 رو به پایان بود، عملا چینی‌ها با تعداد قابل‌ اعتنا وارد بازار شدند. نوخودروسازانی که در بازار بسته ایران خودروهایی با آپشن‌های ایرانی‌پسندی چون سانروف ارائه می‌دادند و قیمت‌گذاری‌شان به‌صورتی انجام شده بود که فضای خالی میان خودروهای قدیمی و پرتیراژ داخلی و انواع وارداتی را پر می‌کردند. حالا چینی‌ها حتی کراس‌اوورهای ارزان نیز در سبد خود داشتند و همین موضوع سبب می‌شد بسیاری از سدان سوارهای دیروز بتوانند با همان پول سوار بر یک به‌اصطلاح شاسی‌بلند شوند. چند سال بعد یعنی اوایل دهه 90 نیز با افزایش تعداد کراس‌اوورهای خوش‌قیمت چینی، علاقه به شاسی‌بلندها همگام با سایر کشورهای دنیا در ایران فزونی گرفت. موضوعی که موجب شد حتی هاچ‌بک‌ها نیز ظاهری شاسی‌بلندگونه بیابند و کلاس مینی کراس‌اوورها یا هاچ‌بک‌های کراس در بازار داغ شود و این خودروها در انواع تولید چین، ژاپن و کره جنوبی با قیمتی باز هم مناسب‌تر از کراس‌اوورها فروش بالایی را در ایران تجربه کنند. تب هاچ‌بک‌های کراس حتی به رده خودروهای ارزان‌قیمت داخلی نیز رسید و در عمل هاچ‌بک‌های دیروز تبدیل به مینی‌کراس‌های امروز شدند. البته داستان علاقه ایرانیان به خودروهای شاسی‌بلند به همین‌جا ختم نشده و نمی‌شود.

به دنبال قابلیت‌های بیش‌تر

حال کم‌کم نشانه‌هایی از علاقه نسل جوان و حتی خانواده‌ها به پیکاپ‌های بزرگ با قابلیت‌های آفرود مناسب به چشم می‌خورد. اکنون آرام‌آرام دوره‌ای در حال فرارسیدن است که جوانان پس از خرید نخستین خودروهای زندگی‌شان که بیش‌تر انواع مرسوم رده ارزان‌قیمت بازار داخلی در کلاس‌های سدان‌های کوچک و متوسط و هاچ‌بک‌ها را شامل می‌شوند، به جای سدان‌های بزرگ یا کراس‌اوورها و مینی‌کراس‌اوورها، ترجیح می‌دهند یک پیکاپ آفرودی خریداری کنند و با تجهیز آن به انواع امکانات مورد نیاز برای بیراهه‌نوردی و طبیعت‌گردی، یک غول چهارچرخ اختصاصی داشته باشند. حتی در این میان علاقه به خرید شاسی‌بلندهای قدیمی دهه‌های 70 و 80 و بازسازی آنها برای استفاده روزمره و طبیعت‌گردی‌های آخر هفته نیز به چشم می‌خورد. حال بازاری که از هاچ‌بک‌های اروپایی‌پسند به سدان‌های بزرگ آمریکای شمالی پسند کوچ کرده بود، با وجود گرانی بنزین، قطعات و تعمیرات، می‌رود تا به آفرودرهای خوش‌قیمت روی خوش نشان بدهد. البته کراس‌اوورهای چینی بزرگ و متوسط نیز در راه هستند و بی‌تردید عده بسیاری از کسانی که سدان‌ها، کراس‌اوورها و مینی‌کراس‌های وارداتی می‌رانند را درو خواهند کرد. به نظر می‌رسد بازار میان‌رده ایران به‌رغم پرواز قیمت‌ها و ظرفیت نامناسب جاده‌ها و خیابان‌ها، در حال تغییر جهت به‌سوی آفرودرها و کراس‌اوورهای متوسط و بزرگ خوش‌قیمت است. البته به‌روزرسانی و شخصی‌سازی خودروهای وارداتی برجای مانده از دهه گذشته برای کسانی‌که چندان زیر بار خودروهای کم‌اصالت نمی‌روند نیز یک گزینه قابل تامل محسوب می‌شود. در این میان بی‌تردید با رشد زیرساخت‌ها و توجه بیش‌تر دولتمردان به خودروهای پاک، انواع اتومبیل‌های الکتریکی و هیبریدی نیز در میان‌مدت جای پایی در بازار برای خود خواهند یافت. حال باید منتظر ماند و دید با آغاز قرن جدید خورشیدی ترکیب بازار ایران به کدام سو متمایل خواهد شد.

سیاه و سفید

زمانی که در اواسط دهه 70 بازار به انحصار خودروسازان داخلی درآمد، با رشد تیراژ تنوع رنگی نسبتا مناسبی نیز حاصل شد، اما به مرور عده بسیاری به خرید خودروهای نقره‌ای روی آوردند. البته رنگ‌های مشکی، بژ و دودی نیز پرطرفدار شدند. طی آن دوران خودروهایی با رنگ عدسی، انواع سبز و حتی قهوه‌ای، یاسی و نارنجی نیز از میان تولیدات داخلی قابل سفارش بودند. جالب آن‌که رنگ سفید که پیش‌تر مختص پیکان و بعدها پراید بود، در رده ارزان‌ترین رنگ‌ها به حساب می‌آمد. اما پس از آزادسازی واردات در دهه 80 رنگ سفید به اصطلاح «توی بورس» قرار گرفت و خودروسازان داخلی نیز رنگ سفید را در تیراژ گسترده به تولید رساندند و در نهایت بازار به اوضاع امروز دچار شد. امروز خودروها یکی در میان سفید و سیاه هستند و عملا خودروهای رنگی حضوری به‌شدت در سایه دارند. اما این بازار سفید و سیاه نمی‌تواند تا سال‌های آینده امتداد داشته باشد و به‌زودی با تغییر سلیقه مصرف‌کنندگان، باید شاهد ظهور رنگ‌ها در بازار باشیم. بازاری که همواره در برابر سلیقه مشتری ایرانی سر تسلیم فرود آورده و در صورت شکسته شدن انحصار رنگ‌های سیاه و سفید، به خودروهای رنگی نیز روی خوش نشان خواهد داد.

روی مرز تغییر

بازار امروز کشورمان با وجود تحریم‌ها و محدودیت‌ها روی مرز تغییر گام برمی‌دارد و طی سال‌های آینده شاهد تغییر مسیر سلیقه مصرف‌کنندگان ایرانی خصوصا در رده‌های میانی بازار خواهیم بود. موضوعی که باید بیش از پیش مد نظر سیاست‌گذاران خودروسازی ایران نیز قرار بگیرد و با بازنشسته شدن خودروهای پرتیراژ قدیمی ساخت داخل، برای جایگزینی آنها و پاسخگویی به سلیقه تازه مشتریان برنامه‌ای جامع طراحی شود.

انتهای پیام/

منبع: مجله تخت گاز

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.